مندی هاروی قبل از اینکه مخاطبان را در “America’s Got Talent” شگفت زده کند، با کشف مجدد صدایش بر افسردگی پس از از دست دادن شنوایی خود غلبه کرد.

مندی هاروی علیرغم از دست دادن کامل شنوایی، در برنامه تلویزیونی “America’s Got Talent” در سال 2017 آهنگ خود را به مقام چهارم رساند.
با این حال، سفر او به کانون توجه آسان نبود.
هاروی از زمانی که به دنیا آمد به تدریج شنوایی خود را از دست داد. هنگامی که او کودک بود، تشخیص داده شد که او به سندرم اهلرز-دانلوس (EDS) مبتلا است، بیماری که باعث ضعیف شدن بافت های همبند بدن می شود.
هاروی میگوید: «لحظههایی بود که از درک برخی چیزها دست میکشی، و بنابراین روز را سپری میکنی، و متوجه میشوی که واقعاً دیگر نمیتوانی چیزهای خاصی را بشنوی، آنها زاییده تخیل تو از چیزهایی هستند که فکر میکردی میتوانی بشنوی.» گفت. “هرگز لحظه ای را که فهمیدم دیگر نمی توانم زیپم را بشنوم فراموش نمی کنم.”
علاوه بر کاهش شنوایی، EDS باعث شد که او چندین عارضه دیگر از جمله مشکلات زانو داشته باشد که نیاز به جراحی داشت.
او گفت: “من حدود شش یا هفت عمل اصلی را از سال آخر دبیرستان تا سال اول CSU انجام دادم، و در تمام این مدت داروها و استرس زیادی مصرف می کردم.”
هاروی علیرغم بدتر شدن شنوایی خود می خواست در موسیقی حرفه ای را دنبال کند.
در واقع، هاروی تقریباً 10 سال قبل از اینکه مخاطبان را در “America’s Got Talent” مجذوب کند، دانشجوی آموزش موسیقی در دانشگاه ایالتی کلرادو بود. آنجا بود که او برای اولین بار متوجه شد که دیگر نمی تواند بشنود.
من در کلاس تئوری موسیقی بودم و سمعکهایم را به کار داشتم. منتظر بودم تا تست دیکته شروع شود، یعنی زمانی که به پیانو گوش میدهی و ریتم را برای ریتم نت میکنی که چه اتفاقی دارد میافتد. در انتظار امتحان به معلمم خیره شده بودم. هاروی به Healthline گفت من فقط نمی توانستم این کار را انجام دهم. “من از کلاس اخراج شدم.”
از دست دادن توانایی خود برای ادامه موسیقی برای هاروی که از چهار سالگی در گروه کر بود بسیار سخت بود.
«اخراج شدن از آن کلاس در کالج به این معنی بود که دیگر نمیتوانم یک رشته موسیقی باشم. من به حالت اسکرامبل رفتم زیرا یک عمل جراحی دیگر روی زانو داشتم و حتی وقت نداشتم بتوانم همه آن را پردازش کنم.
پس از انتقال به کلاس دیگر، هاروی توانست ترم را تمام کند، اما سپس CSU را رها کرد.
در آن زمان بود که زندگی هاروی چرخش سخت دیگری پیدا کرد.
یک روز با دوچرخه سواری برخورد کرد که نمی توانست روی یخ بایستد. اگرچه دوچرخه سوار فریاد می زد که هاروی حرکت کند، اما او نمی توانست صدای او را بشنود.
«این زمان برای من بسیار تاریک بود. من فقط سعی می کردم زندگی را در یک نقطه مشخص بفهمم و به سختی شروع کردم به کار کردن برای ادامه دادن. زمانی که زندگی شروع به آرام شدن کرد، آن موقع بود که زمان کافی برای پردازش واقعی آنچه اتفاق افتاده بود داشتم. و این زمانی بود که من شروع به حرکت مارپیچی کردم.
افتادن و خارج شدن از افسردگی
بر اساس مطالعه ای که توسط
«افراد مبتلا به کم شنوایی ممکن است در محیطهای اجتماعی با مشکل مواجه شوند یا در محیطهای اجتماعی خجالت بکشند تا بتوانند خود را از مردم منزوی کنند، و ما ارتباط برقرار کردهایم. نورا استوارت، شنوایی شناس و مدیر ارشد بخش شنوایی شناسی Entheos به Healthline گفت که این جداسازی می تواند یک اثر گلوله برفی داشته باشد که می تواند شامل افسردگی و اضطراب و سایر بیماری های سلامتی باشد.
این ها آماری است که هاروی می گوید می تواند با آنها ارتباط برقرار کند. او مدت کوتاهی پس از ترک CSU شروع به احساس افسردگی کرد.
«قطعاً دورههایی از افسردگی وجود داشته است. بعد از از دست دادن شنوایی، [I was] ترسیده و به نوعی مراحل غم و اندوه را طی کرد که بسیار آشکار بود. من قطعاً مبادله می کردم. و سپس [got] واقعاً عصبانی و سپس واقعاً غمگین، اما من فقط برای مدت طولانی در آن غم ماندم و فکر نمیکردم هرگز مورد پذیرش قرار گیرد.»
او میگوید که صحبت کردن با مردم، بیرون رفتن، دوش گرفتن و غذا خوردن را متوقف کرده است.
“من مجبور شدم دوباره همه چیز را بفهمم. هاروی گفت که با یک ساعت زنگ دار سبک متفاوت از خواب بیدار می شوم و زبان اشاره را یاد می گیرم، و چگونه می توانم از تاریکی نترسم اگر به خواب می روم و زنگ آتش خاموش می شود و نمی توانم آن را بشنوم. “چیزهای مختلفی وجود دارد که ذهن شما را به خود مشغول می کند.”
در حالی که او حدود شش ماه داروهای ضدافسردگی مصرف کرد و مشاوره دریافت کرد، میگوید که بیشتر وقت و حمایت خانوادهاش بود که او را به پایان رساند.
سختترین چیز این است که همه میخواهند شما بعد از پنج دقیقه ناامیدی شاد باشید، و وقتی کل زندگیتان تغییر میکند، این چیزی نیست که بتوانید آن را بپذیرید و ادامه دهید و خوشحال باشید، زیرا دیگران از شاد نبودن شما خسته شدهاند. هاروی گفت: تو از غم و اندوه می گذری تا بتوانی از آن طرف بیرون بیایی.
او برای ایجاد انگیزه در تصمیم گیری های سالم، فهرستی از پیروزی های کوچکی که هر روز به دست می آورد، مانند خروج از خانه برای اولین بار تهیه کرد.
واقعاً روز بزرگی بود و سخت بود، اما یک پیروزی بود. و شما فقط با انجام یک انتخاب کوچک که امروز متفاوت است، شروع به حرکت به سمت فردایی متفاوت می کنید.
او گفت که شرکت در کلاسهای زبان اشاره نیز کمک کرد.
خواهرم آنها را با من برد که بسیار بزرگ بود. هاروی میگوید: «شما هرگز واقعاً نمیفهمید که این چقدر معنی دارد و چقدر غم انگیز است که اکثر اعضای خانواده افراد ناشنوا وقت نمیگذارند تا یاد بگیرند که چگونه با آنها ارتباط برقرار کنند.

دوباره صدایش را پیدا کردم
هاروی پس از از دست دادن تمام شنوایی خود، یک سال موسیقی را کنار گذاشت. سپس پدرش از او خواست که با او گیتار بزند.
اوایل نمی خواستم اما گفتم بله چون او پدر من است و من او را دوست دارم. من داشتم نگاه می کردم و تغییرات آکورد را تماشا می کردم و با او انجام می دادم. و در نهایت او از من خواست که آهنگی برای خواندن یاد بگیرم، که به نظرم مضحک بود.
اما او این چالش را پذیرفت و شروع به تماشای خود کرد که از نت به نت آواز می خواند و گلویش را هنگام آواز خواندن با توجه به ارتعاش حس می کرد. او همین کار را با ترازو انجام داد و سپس سعی کرد یک خط آهنگ را یاد بگیرد. سپس، در نهایت، یک آهنگ کامل، که 10 ساعت کار مداوم طول کشید.
او میگوید: «واقعاً فقط به خودم اعتماد میکردم که درست میگفتم چون نمیتوانستم خودم را بشنوم». “این یک تجربه کاملاً آزاد بود که بتوانم آواز بخوانم بدون اینکه بتوانم خودم را بشنوم زیرا دیگر نمی توانم خودم را قضاوت کنم. و این یکی از بزرگترین موهبتهای حرفهای من بود که دیگر نمیتوانم خودم را قضاوت کنم.»
هاروی با بازیابی اعتماد به نفس، آهنگی را در سال 2008 ضبط کرد و آن را برای مربی آواز خود فرستاد.
مربی هاروی تحت تأثیر قرار گرفت و او را تشویق کرد که دوباره درس صدا را شروع کند. هاروی موافقت کرد و تصمیم گرفت که جاز چیزی است که او می خواهد بخواند. قبل از اینکه هاروی متوجه شود، او در حال خواندن میکروفن باز در یک کلوپ جاز بود.
در نوامبر سال 2008، من حاضر شدم و در یک سالن جاز در فورت کالینز، کلرادو، در مقابل هفت نفر آواز خواندم.
سپس از من خواستند که هفته بعد و هفته بعد برگردم، و خیلی زود شبی سه ساعت آواز می خواندم و شنبه ها آنجا کنسرت داشتم.
هاروی در کلابهای جاز دیگر در کلرادو نامی برای خود دست و پا کرد. او سرانجام یک آلبوم ضبط کرد و شروع به اجرا در سراسر کشور کرد. از آنجا، حرفه او در موسیقی آغاز شد.
بنابراین، وقتی در سال 2017 فرصت تست بازیگری برای “America’s Got Talent” فراهم شد، او از آن استفاده کرد.
من به آنها گفتم که میخواهم مردم را تشویق کنم، میخواهم جنبه متفاوتی از شکست را نشان دهم تا ثابت کنم که شکست خوردن اشکالی ندارد و شما توانایی بازگشت دوباره را دارید. من میخواهم جنبه متفاوتی از ظاهر یک معلولیت را نشان دهم و نشان دهم که افراد نامرئی زیادی وجود دارند.»
او امروز به تورهای ملی و بین المللی خود ادامه می دهد و بر روی چهارمین آلبوم خود کار می کند.
اگر شنوایی خود را به طور کامل از دست نمی داد، هاروی گفت که به احتمال زیاد به عنوان معلم گروه کر کار می کرد و دکترای خود را در موسیقی می گرفت.
هاروی میگوید: «این خندهدار است که مردم فکر میکنند چون من در تلویزیون حضور داشتهام، کاری که انجام میدهم بسیار بهتر از رویای اصلی من است، و من فکر نمیکنم که این لزوماً درست باشد.» “فکر میکنم در رشتهام کارهای زیادی انجام میدادم، اما هرگز وارد عرصه اجرا نمیشدم. این که موسیقی همچنان حرفه من باشد یک موهبت بزرگ است.»
با توجه به این واقعیت که بیش از 70 درصد ناشنوایان یا بیکار هستند یا کم کار هستند، او بسیار سپاسگزار است.
در ایالات متحده، این یک واقعیت شناخته شده است که با کاهش شنوایی، یافتن شغل دشوارتر است. استوارت میگوید هرچه کاهش شنوایی شدیدتر باشد، درآمد کمتری کسب میکنید، بنابراین بر سلامت اجتماعی-اقتصادی تأثیر میگذارد.
آواز خواندن برای افراد کم شنوا
برای افزایش آگاهی بیشتر در مورد کم شنوایی، هاروی با Hearing the Call، یک سازمان غیرانتفاعی که توسط استوارت تأسیس شده بود، همکاری کرد و شنوایی شناسان را به سرتاسر جهان می فرستد تا دسترسی افراد محروم به سمعک و مراقبت از کم شنوایی را فراهم کند.
هاروی یک سری کنسرت را برای حمایت از این سازمان رهبری می کند. او با احساس ارتعاش سازها از روی زمین، گروه خود را می شنود. نیمی از کار او آواز خواندن است و نیمی از آن صحبت های نشاط آور است.
“این یک افتخار است که بخشی از سازمانی باشید که موهبت ارتباطات را می دهد. من دوست ندارم فکر کنم که ما صدا را هدیه می دهیم زیرا صدا برای هر فردی متفاوت است، اما بزرگترین انزوایی که هنگام از دست دادن شنوایی داشتم این بود که راهی برای صحبت با مردم و درک آنها نداشتم. هاروی گفت. من کاملاً احساس تنهایی میکردم و این میتواند مردم را تا اعماق نابود کند.»
او از طریق اجرای خود نه تنها امیدوار است که افراد کم شنوا را سرگرم کند و آگاهی را افزایش دهد، بلکه امیدوار است که دیگران را تشویق کند تا آنچه را که در حال حاضر هستند در آغوش بگیرند.
“در پایان روز، من هرگز واقعاً درک کاملی از چیستی ندارم [my music] به نظر می رسد، اما ناراحتی از چیزی که نمی توانید آن را تغییر دهید هیچ فایده ای ندارد. ترجیح میدهم به نکات مثبت نگاه کنم – اینکه این کنسرتها را متفاوت از هر کس دیگری تجربه میکنم. خاص تره این مال من است، “او گفت.
هاروی همچنین به این نکته اشاره کرد که یاد گرفته است شخصی که امروز است را دوست داشته باشد.
“این برای هر شخصی صدق می کند. لزوماً نیازی به داشتن معلولیت ندارید. منظورم این است که شما همان فردی نیستید که 10 سال پیش بودید، درست است؟ و اگر ۱۰ سال پیش سعی میکردید کسی را که بودید تعقیب کنید، شکست میخوردید.»
کتی کاساتا نویسندهای آزاد است که در داستانهایی درباره سلامت، سلامت روان و رفتار انسانی تخصص دارد. او در نوشتن با احساسات و برقراری ارتباط با خوانندگان به شیوه ای روشنگر و جذاب مهارت دارد. کارهای او را بیشتر بخوانید اینجا.